نامه شماره ۱:  آغاز زمستان ۱۴۰۱درود و سلامنخست و بی مقدمه بگویم که اینجا «امید» جریان دارد. پس اگر دنبال چیزی از جنس تکرار فلاکت، اعلام بدبختی و بر سر زدن و انگشت اتهام به همه جا گرفتن هستی، یقین بدان که  اینجا جای تو نیست…و اما بعدهر فصل برایتان از آنچه می خوانم ، می شنوم و سوال هایی که می سازم تا برای پیدا کردن جواب هایشان ، « امیدوارانه » از صخره های تفکر بالا روم را با شما در میان می گذارم.به همین سادگی …

و این زمستانی که با شب یلدا  و کریسمس شروع شد ، همیشه شور و شوقی در اکثریت ما می افکند، اما این بار  به خاطر بستر وقایع اجتماعی  و التهاب پس زمینه مثل همیشه نبود…
تصویر در قاب کوچک ، نشان می دهد که هیچ امیدی نیست؛ جامعه دو قطبی و پر از خشونت شده است؛ اقدامات بی منطق و عذر نپذیرفتن های غیر رحمانی اوج گرفته است…ما تمام خواهیم شد و آفتاب بدون امید طلوعی دیگر برای همیشه غروب خواهد کرد…
و اما تصویر در قابی بزرگتر به وسعت تاریخ، نشان می دهد این قطعه و این مسیر به همین شکل بایست که  پیش می رفت. گذشته کامل است و غیر قابل تغییرو  آینده ساختنی است به مدد استفاده مناسب از لحظه ی حال !باید تاریخ بخوانیم، جغرافی بدانیم، ارتباط های دوستانه و
 

۲۳:۵۰

 
انسانی مان را با تمام تفکرهای رایج گسترش دهیم و بپذیریم که فقط بخشی از «حق» نزد هر کدام از ماست… و ما کنار هم کامل و باشکوهیم…اگر به هر دلیلی خواندن مستقیم کتاب تاریخی برایتان دشوار بود ، پادکست B_PLUS به گویندگی آقای علی بندری و پادکست های وقایع اقتصادیه به گویندگی پویا ناظران  پر از بازخوانی تاریخ و سیاست کشورهایی است که باور نخواهیم کرد روزهای مشابهی گذرانده اند…باز هم می گویید نه ! ما فرق داریم . هیچ کجا مثل اینجا نیست!من می گویم عزیز دل اعتماد کن به این عبارت: که یک ملت تا درس های یک واقعه را به تمامی نگیرد دوباره درگیر چرخه تکراری آن اتفاق خواهد شد…پس به قول جناب حسام  ایپکچی در پادکست انسانک باید برای حق طلبی  آدابی بدانیم.وقتی دریافتیم «حق» بزرگتر از همه ماست ،با آدابی تازه این راه را می پوییم.وقت گذاشتن در مسیر کسب آگاهی عمیق از اینکه چرا چنین شده است را به معنای انفعال ندانیم و بر هم برچسب نزنیم.سه پادکست در این نامه به شما معرفی کردم.مشتاق شنیدن نظرات شما ذیل این نامه هستم.در پناه حق جاودان باشید